وقتی طرف مقابل نمیفهمد چه میخواهید؛ دلیل و راهکارها
همهی ما در روابط خود، چه عاطفی، چه خانوادگی و چه کاری، لحظاتی را تجربه کردهایم که احساس میکنیم طرف مقابل حرف ما را نمیفهمد. گویی دیواری نامرئی بین ما و او کشیده شده و هرچقدر هم تلاش میکنیم، نمیتوانیم منظور خود را به درستی منتقل کنیم. این حس میتواند بسیار ناخوشایند و آزاردهنده باشد و حتی منجر به سوءتفاهم و درگیری شود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی میتوانند در این امر دخیل باشند. گاهی مشکل از نحوهی بیان ماست، گاهی از پیشفرضهای ذهنی طرف مقابل و گاهی هم ریشه در تفاوتهای شخصیتی و سبکهای ارتباطی ما دارد. در این مقاله، به بررسی 19 نکته میپردازیم که میتوانند به ما در درک بهتر این مسئله و بهبود ارتباطاتمان کمک کنند:
- ✔️
عدم شفافیت در بیان:
گاهی اوقات منظور خود را به طور واضح و مستقیم بیان نمیکنیم و انتظار داریم طرف مقابل از نشانهها و اشارات، مقصود ما را بفهمد. - ✔️
بهرهگیری از کلمات مبهم و چندپهلو:
انتخاب نادرست کلمات و اصطلاحاتی که معانی متفاوتی دارند، میتواند باعث سوءتفاهم شود. - ✔️
بیان غیرمستقیم و طعنهآمیز:
به جای اینکه خواسته خود را به صراحت بیان کنیم، به طور غیرمستقیم و با طعنه حرف میزنیم. - ✔️
عدم توجه به زبان بدن:
زبان بدن (حالات چهره، لحن صدا، حرکات دست و پا) میتواند پیامهای متفاوتی را منتقل کند. - ✔️
عدم همدلی و درک دیدگاه طرف مقابل:
قبل از اینکه حرف خود را بزنیم، سعی نمیکنیم خود را جای طرف مقابل بگذاریم و از دید او به مسئله نگاه کنیم.
- ✔️
داشتن پیشفرضهای غلط:
بر اساس تجربههای قبلی یا کلیشههای ذهنی، پیشفرضهایی در مورد طرف مقابل داریم که مانع از درک درست او میشود. - ✔️
عدم توجه به تفاوتهای فرهنگی:
تفاوتهای فرهنگی میتواند در نحوهی برقراری ارتباط و درک مفاهیم تاثیرگذار باشد. - ✔️
وجود موانع ارتباطی:
استرس، خستگی، حواسپرتی و سایر عوامل میتوانند مانع از تمرکز و درک درست پیام شوند. - ✔️
عدم گوش دادن فعال:
به جای اینکه با دقت به حرفهای طرف مقابل گوش کنیم، در ذهن خود مشغول پاسخ دادن یا فکر کردن به موضوعات دیگر هستیم. - ✔️
قطع کردن صحبتهای طرف مقابل:
اجازه نمیدهیم طرف مقابل حرفهایش را تمام کند و مدام صحبتش را قطع میکنیم. - ✔️
قضاوت کردن و برچسب زدن:
به جای اینکه سعی کنیم حرفهای طرف مقابل را درک کنیم، او را قضاوت میکنیم و برچسب میزنیم. - ✔️
نداشتن مهارتهای ارتباطی:
برخی از افراد به طور ذاتی مهارتهای ارتباطی قویتری دارند و میتوانند منظور خود را به طور موثرتری منتقل کنند. - ✔️
اختلاف در سبکهای ارتباطی:
افراد مختلف سبکهای ارتباطی متفاوتی دارند. برخی مستقیم و صریح هستند و برخی دیگر غیرمستقیم و محتاط. - ✔️
مشکلات روانشناختی:
برخی از مشکلات روانشناختی (مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات شخصیتی) میتوانند در برقراری ارتباط موثر اختلال ایجاد کنند. - ✔️
سابقه تجربیات منفی:
تجربههای تلخ گذشته در روابط میتواند باعث شود که نسبت به دیگران بدبین باشیم و به سختی به آنها اعتماد کنیم. - ✔️
عدم اعتماد به نفس:
عدم اعتماد به نفس میتواند باعث شود که نتوانیم به طور قاطعانه و موثر حرف خود را بزنیم. - ✔️
نیاز به کنترل:
برخی از افراد تمایل دارند که همیشه کنترل مکالمه را در دست داشته باشند و به دیگران اجازه نمیدهند حرف بزنند. - ✔️
وجود تعارضهای حلنشده:
اگر تعارضهای حلنشدهای در رابطه وجود داشته باشد، میتواند باعث شود که نتوانیم به طور سازنده با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. - ✔️
خستگی از تکرار:
بارها یک موضوع را تکرار کرده ایم و طرف مقابل همچنان متوجه خواسته ما نشده.
با در نظر گرفتن این نکات و تلاش برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود، میتوانیم تا حد زیادی از بروز این مشکل جلوگیری کنیم و روابط سالمتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. یادمان باشد مهمترین اصل در ارتباط، شنیدن و درک متقابل است.
1. عدم شفافیت در بیان:
شاید مشکل از خودمان باشد.آیا منظورمان را به روشنی و بدون ابهام بیان میکنیم؟گاهی اوقات ما در ذهن خود یک تصویر واضح داریم، اما آن را به درستی به کلمات منتقل نمیکنیم.بهرهگیری از کلمات مبهم، جملات پیچیده و توضیحات ناقص میتواند باعث شود طرف مقابل نتواند منظور ما را به درستی درک کند.مثلا به جای گفتن “یه کاری برام انجام بده”، مشخص کنید دقیقا چه کاری را میخواهید و چه زمانی باید انجام شود.سعی کنید از زبان ساده و مستقیم استفاده کنید و از اصطلاحات تخصصی که ممکن است طرف مقابل با آن آشنا نباشد، پرهیز کنید.
به این فکر کنید که اگر جای طرف مقابل بودید، آیا با این توضیحات میتوانستید منظور خودتان را بفهمید؟
تمرین کنید که افکار خود را به طور منظم و ساختار یافته بیان کنید.میتوانید از مثال های واقعی استفاده کنید تا منظور خود را بهتر انتقال دهید.
2. تفاوت در پیشفرضها و انتظارات:
هر کدام از ما بر اساس تجربهها، باورها و ارزشهای خود، دنیا را به شکلی متفاوت میبینیم. این تفاوتها میتواند منجر به سوءتفاهم شود. سعی کنید قبل از هر چیز، پیشفرضها و انتظارات خود را با طرف مقابل در میان بگذارید. از او بپرسید که در مورد موضوع مورد نظر چه میداند و چه انتظاراتی دارد. به این ترتیب میتوانید از بروز سوءتفاهمهای احتمالی جلوگیری کنید. در واقع، با شفافسازی پیشفرضها، زمینهی مشترکی برای درک متقابل ایجاد میکنید.
3. گوش ندادن فعال:
گاهی اوقات ما به صحبتهای طرف مقابل گوش نمیدهیم، بلکه فقط منتظر میمانیم تا نوبت به صحبت کردن ما برسد. در این حالت، ممکن است نکات مهمی را از دست بدهیم و در نتیجه، نتوانیم منظور اصلی او را درک کنیم. گوش دادن فعال به این معنی است که با دقت به صحبتهای طرف مقابل گوش کنیم، سوال بپرسیم، خلاصه کنیم و نشان دهیم که واقعا به او توجه میکنیم. از نشانههای غیرکلامی مانند تکان دادن سر و تماس چشمی برای نشان دادن توجه خود استفاده کنید. از قطع کردن صحبتهای طرف مقابل خودداری کنید و اجازه دهید تا حرفهایش را کامل بزند. اگر قسمتی از صحبتهایش را متوجه نشدید، از او بخواهید که آن را دوباره توضیح دهد.
4. موانع ارتباطی:
موانع ارتباطی میتوانند فیزیکی باشند (مانند سر و صدا) یا روانی (مانند استرس و خستگی). وجود این موانع میتواند باعث شود که ما نتوانیم به درستی با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم و منظور او را درک کنیم. سعی کنید در محیطی آرام و بدون مزاحمت با طرف مقابل صحبت کنید. اگر احساس میکنید که استرس دارید یا خسته هستید، بهتر است صحبت کردن را به زمان دیگری موکول کنید. به وضعیت روحی و جسمی خود و طرف مقابل توجه کنید و در صورت لزوم، شرایط را تغییر دهید. ارتباط موثر در شرایط نامساعد، دشوارتر خواهد بود. تلاش کنید موانع را شناسایی و برطرف کنید تا ارتباطی سازنده شکل بگیرد.
5. بهرهگیری از زبان بدن منفی:
زبان بدن ما میتواند تاثیر زیادی بر روی نحوه درک شدن پیامهای ما داشته باشد. بهرهگیری از زبان بدن منفی (مانند اخم کردن، دست به سینه ایستادن و اجتناب از تماس چشمی) میتواند باعث شود طرف مقابل احساس کند که ما به او توجه نمیکنیم یا با او مخالف هستیم. این میتواند منجر به سوءتفاهم و عدم درک متقابل شود. سعی کنید از زبان بدن مثبت (مانند لبخند زدن، برقراری تماس چشمی و بهرهگیری از حرکات دست دوستانه) استفاده کنید. به زبان بدن طرف مقابل نیز توجه کنید و سعی کنید احساسات او را درک کنید. هماهنگی زبان بدن با پیام کلامی، تاثیر پیام را افزایش میدهد.
6. عدم همدلی:
همدلی به معنی توانایی درک احساسات و دیدگاههای دیگران است. اگر ما نتوانیم خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و احساسات او را درک کنیم، احتمال اینکه نتوانیم منظور او را به درستی درک کنیم، بیشتر میشود. سعی کنید به جای قضاوت کردن، به دیدگاههای طرف مقابل گوش دهید و سعی کنید دنیای او را از دریچه چشم او ببینید. از او بپرسید که چه احساسی دارد و چرا این احساس را دارد. نشان دهید که به احساسات او احترام میگذارید و درک میکنید. همدلی، کلید ایجاد ارتباط صمیمانه و درک متقابل است. تلاش برای همدلی، حتی اگر با دیدگاه طرف مقابل موافق نباشید، میتواند به بهبود روابط کمک کند.
7. تفاوتهای فرهنگی:
فرهنگهای مختلف، سبکهای ارتباطی متفاوتی دارند. آنچه در یک فرهنگ، مودبانه و محترمانه تلقی میشود، ممکن است در فرهنگ دیگر، بیادبانه و گستاخانه تلقی شود. این تفاوتها میتواند منجر به سوءتفاهم شود. اگر با فردی از فرهنگ دیگری صحبت میکنید، سعی کنید در مورد فرهنگ او اطلاعات کسب کنید و به تفاوتهای فرهنگی احترام بگذارید. از پرسیدن سوال در مورد فرهنگ او خجالت نکشید و سعی کنید از او یاد بگیرید. آگاهی از تفاوتهای فرهنگی، از بروز بسیاری از سوءتفاهمها جلوگیری میکند.
8. ترس از آسیبپذیری:
گاهی اوقات ما از ترس اینکه آسیب ببینیم یا مورد قضاوت قرار بگیریم، از بیان احساسات و نیازهای واقعی خود خودداری میکنیم. این میتواند باعث شود که طرف مقابل نتواند منظور ما را به درستی درک کند. سعی کنید در محیطی امن و صمیمی با طرف مقابل صحبت کنید و احساسات و نیازهای خود را به طور با صداقت بیان کنید. اگر به دنبال درک متقابل هستید، باید ریسک آسیبپذیری را بپذیرید. به مرور زمان، با تمرین، بیان احساسات برایتان آسانتر خواهد شد.
9. سوء تفاهمات گذشته:
سوء تفاهمات حل نشدهی گذشته، میتواند بر روی روابط فعلی ما تاثیر بگذارد. اگر در گذشته با فردی سوء تفاهم داشتهایم و آن را به درستی حل نکردهایم، ممکن است در ارتباطات بعدی نیز نتوانیم به درستی با او ارتباط برقرار کنیم. سعی کنید سوء تفاهمات گذشته را حل کنید و از اشتباهات گذشته درس بگیرید. با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. از او عذرخواهی کنید و از او بخواهید که شما را ببخشد. بخشیدن و فراموش کردن، کلید رهایی از گذشته و ساختن آیندهای بهتر است. سوء تفاهمات حل نشده، مانند باری سنگین بر دوش شما هستند.
10. خستگی و استرس:
خستگی و استرس میتواند توانایی ما را برای تمرکز و درک دیگران کاهش دهد. وقتی خسته و استرس داریم، ممکن است زودتر عصبانی شویم، کمتر صبور باشیم و نتوانیم به درستی به صحبتهای طرف مقابل گوش دهیم.
در این شرایط، احتمال سوء تفاهم افزایش مییابد. سعی کنید در زمانهایی که آرام و سرحال هستید، با دیگران ارتباط برقرار کنید. به اندازه کافی استراحت کنید، ورزش کنید و از فعالیتهایی که به شما آرامش میدهند، لذت ببرید. مدیریت استرس، کلید داشتن روابط سالم و سازنده است. به سلامت جسمی و روحی خود اهمیت دهید.
11. عدم وجود زبان مشترک (حرفهای، فنی):
در محیطهای تخصصی، بهرهگیری از اصطلاحات فنی و تخصصی اجتنابناپذیر است. با این حال، اگر طرف مقابل با این اصطلاحات آشنا نباشد، درک مطلب برایش دشوار خواهد بود. مثلا در یک جلسه برنامهنویسی، بهرهگیری از واژههایی مانند “API”، “Framework” و “Debugging” ممکن است برای یک فرد غیرمتخصص، نامفهوم باشد. در این شرایط، ضروری است که اصطلاحات تخصصی را به زبان ساده توضیح دهید یا از معادلهای عمومیتر استفاده کنید. در صورت نیاز، از ابزارهای کمک آموزشی مانند نمودارها و تصاویر استفاده کنید. هدف نهایی، انتقال صحیح و کامل اطلاعات است.
12. عجله داشتن:
وقتی عجله داریم، ممکن است نتوانیم به اندازه کافی به صحبتهای طرف مقابل گوش دهیم و منظور او را به درستی درک کنیم. عجله کردن، باعث میشود که سطح تمرکز ما کاهش یابد و اشتباهات بیشتری مرتکب شویم. سعی کنید قبل از شروع صحبت، زمانی را برای آن اختصاص دهید و از عجله کردن خودداری کنید. به طرف مقابل اطلاع دهید که چقدر زمان دارید و از او بخواهید که مختصر و مفید صحبت کند. صبور باشید و به طرف مقابل اجازه دهید که حرفهایش را کامل بزند. ارتباط موثر، نیازمند صبر و حوصله است. عجله، دشمن درک متقابل است.
13. تفاوت در سبکهای یادگیری:
افراد مختلف، سبکهای یادگیری متفاوتی دارند. برخی افراد، با دیدن و شنیدن بهتر یاد میگیرند، در حالی که برخی دیگر، با انجام دادن و تجربه کردن. اگر شما و طرف مقابل، سبکهای یادگیری متفاوتی داشته باشید، ممکن است در نحوه انتقال و دریافت اطلاعات دچار مشکل شوید. سعی کنید سبک یادگیری طرف مقابل را شناسایی کنید و از روشهای مناسب برای انتقال اطلاعات استفاده کنید. مثلا اگر طرف مقابل دیداری است، از نمودارها و تصاویر استفاده کنید. اگر شنیداری است، با او صحبت کنید و توضیحات شفاهی ارائه دهید. و اگر حرکتی است، به او فرصت دهید که با انجام دادن، یاد بگیرد. تطبیق روشهای ارتباطی با سبکهای یادگیری، اثربخشی ارتباط را افزایش میدهد. هر چه بیشتر در مورد سبکهای یادگیری بدانید، بهتر میتوانید نیازهای ارتباطی دیگران را برآورده کنید.
14. مشکلات زبانی:
اگر با فردی صحبت میکنید که زبان مادریاش با شما متفاوت است، ممکن است به دلیل محدودیتهای زبانی، نتوانید به درستی با او ارتباط برقرار کنید. در این شرایط، سعی کنید از زبان ساده و واضح استفاده کنید و از اصطلاحات پیچیده و عامیانه خودداری کنید. آهسته و شمرده صحبت کنید و از تکرار جملات در صورت نیاز، خجالت نکشید. از او بخواهید که سوال بپرسد و هر جا که متوجه نشد، از شما توضیح بخواهد. از ابزارهای ترجمه آنلاین استفاده کنید و به او کمک کنید تا منظور شما را درک کند. صبور باشید و به او فرصت دهید تا با زبان جدید آشنا شود. ارتباط با افرادی که زبان مادریشان با شما متفاوت است، میتواند چالشبرانگیز باشد، اما در عین حال، فرصتی برای یادگیری و گسترش دیدگاههای شماست.
15. عدم تمایل به درک:
متاسفانه، گاهی اوقات، طرف مقابل به هیچ وجه تمایلی به درک شما ندارد و در تلاش است تا فقط حرف خودش را به کرسی بنشاند. در این شرایط، هر چقدر هم که تلاش کنید، ممکن است نتوانید او را متقاعد کنید یا منظور خود را به او برسانید. تشخیص این وضعیت، بسیار مهم است. اگر متوجه شدید که طرف مقابل، تمایلی به درک شما ندارد، بهتر است از بحث و جدل خودداری کنید و سعی کنید راه حل دیگری پیدا کنید. اصرار بیش از حد، نه تنها بیفایده است، بلکه ممکن است منجر به تنش و درگیری شود. گاهی اوقات، بهترین کار، سکوت کردن و دور شدن است. اولویت شما، حفظ سلامت روانی خودتان است.
16. تفاوت در ارزشها و باورها:
ارزشها و باورهای ما، دیدگاه ما را نسبت به دنیا شکل میدهند و بر نحوه تعامل ما با دیگران تاثیر میگذارند. اگر شما و طرف مقابل، ارزشها و باورهای بسیار متفاوتی داشته باشید، ممکن است در درک یکدیگر دچار مشکل شوید. مثلا اگر شما به صداقت و شفافیت اهمیت میدهید، در حالی که طرف مقابل، مصلحتاندیشی را ترجیح میدهد، ممکن است در ارتباط با او دچار سوء تفاهم شوید. احترام به تفاوتها، کلید حل این مشکل است. شما نیازی ندارید که با ارزشها و باورهای طرف مقابل موافق باشید، اما باید به آنها احترام بگذارید. سعی کنید دیدگاه او را درک کنید و از قضاوت کردن خودداری کنید. ارزشها و باورها، بخشی از هویت ما هستند.
17. مشکلات حافظه:
گاهی اوقات، طرف مقابل به دلیل مشکلات حافظه، نمیتواند صحبتهای شما را به درستی به خاطر بسپارد و در نتیجه، منظور شما را درک کند. این مشکل، به ویژه در افراد مسن، شایع است. در این شرایط، سعی کنید اطلاعات را به صورت ساده و تکراری ارائه دهید و از او بخواهید که نکات مهم را یادداشت کند. از تصاویر و نمودارها برای کمک به حافظه او استفاده کنید. صبور باشید و به او فرصت دهید تا اطلاعات را پردازش کند. اگر مشکل حافظه جدی است، به او پیشنهاد دهید که به پزشک مراجعه کند.
18. مشکلات شنوایی:
مشکلات شنوایی، میتوانند مانع از درک صحیح صحبتهای شما توسط طرف مقابل شوند. از او بپرسید که آیا نیاز به بلندتر صحبت کردن دارید یا خیر. در صورت لزوم، به او پیشنهاد دهید که از سمعک استفاده کند. محیطی آرام و بدون سر و صدا را برای گفتگو انتخاب کنید. شنوایی، یکی از حواس پنجگانه مهم است.
19. بهرهگیری از اصطلاحات عامیانه و کنایهها:
بهرهگیری از اصطلاحات عامیانه و کنایهها، میتواند باعث سردرگمی و سوء تفاهم شود، به ویژه اگر طرف مقابل با این اصطلاحات آشنا نباشد یا زبان مادریاش با شما متفاوت باشد. مثلا اصطلاحی مانند “ته دیگش رو درآوردم” ممکن است برای کسی که با فرهنگ ایرانی آشنا نیست، نامفهوم باشد. سعی کنید از زبان رسمی و استاندارد استفاده کنید و از اصطلاحات عامیانه و کنایهها خودداری کنید. اگر مجبور به بهرهگیری از این اصطلاحات هستید، حتماً آنها را توضیح دهید. اجتناب از ابهام، کلید برقراری ارتباط موثر است. زبان، ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط است، اما باید به درستی از آن استفاده کرد.






